بازی اوپراتیفی استخباراتی دراین مرحله
عتیق گل عتیق گل

     نشرلست پنجهزار زندانیان وشهدای دوره امین                                یا بازی اوپراتیفی استخباراتی دراین مرحله                      حساس  تاریخی افغانستان

 

 

وطنداران گرامی  !

تبلیغاتی دروغین وآلوده با نفاق وتفرقه میان سازمانها سیاسی،گروپها وسایر هموطنانما بازتوسط تعداد محدود وانگشت شما اعضای چپی سازمان ماویئستی شعله جاوید که بعداْ به گروهای ساما،ساو،اخگر،رهائي وشاخچه متعدد مانند سازمانهای دیگرمنقسم گردیدند  زیرچتر استخبارات پاکستان درین مرحله حساس تاریخی کشور که وحدت ملی وهست و بود افغانستان را زیرسوال قرارداده اند، براه انداخته اند.                                     گرچه اکثراعضای محترم آن سازمانهاازعقیده خویش درجهت منافع مردم وکشورخویش به شیوه وتاکتیک های خاص مبارزه کارگرفته ومیگرند.اماازمیان آنان یکتعداد انگشت شمارمانند جناب حسن امیری که ازعقید وآرمان منافع زحمت کشان سئو استفاده،و با نام وعضویت خویش درآن سازمانها تجارت کرده ودرجهت منافع شخصی و گروهی خویش استفاده نموده وتاحال مینماید. ادعای من هوائی و شایعه پرانی نمیباشد. به ارتباط منافع شخصی شان میتوان ازبه خدمت قرار گرفتن شان دردامان استخبارات پاکستان درمقابل مبالغ پولی، مالی وتسلیحاتی که توسط (ای ـ اس ـ ای) بین تنظیمها وگروه های ماویستی واشخاص انفرادی تقسیم میگردید تاخدماتی مانند قتل،مسموم نمودن ،تخریبات مکاتب، مساجد، سرکها، پل وپلجکها، تاسیسات دولتی، شخصی وسایراعمال خلاف منافع مردم وکشور تحت نام جهاد یا مقاومت درپروسه جنگ اعلان ناشده علیه دولت افغانستان انجام دهند. که درذیل اعمال شان با محل وقوع حوادث بصورت مفصل توضیح گردیده. همچنان جناب امیری بعد ازاینکه ازپاکستان به هندوستان مهاجرگردید با استفاده از  موقف سازمانی خویش ضمن سایروظایف خاص درقاچاق هموطنانماازپاکستان به اروپا امریکا،کانادا وسایرکشورها اقدام کرد. چنانچه یک تعداد هموطنان مهاجرمقیم هندوستان شکایاتی مبنی بر اخذ پول های گزاف و ندادن انتقال آنان به کشورموردنظر، به کارمندان سفارت افغانستان درهندوستان و شخص سفیر آقای حسن شرق که شاهد عینی وزنده موجود میباشند،نمودند.                                                                               فعلاْ ازجناب آقای امیری با داشتن سوابق فوق الذکر ودرذیل هم توضیح شده توقع اعمال وکردارخوب امید نداریم.گرچه تقلید ازاندیشه و مقوله ئی  بزرگمرد تاریخ ( که انقلاب ویا  قدرت سیاسی از لوله «دهان» تفنگ برمیآید.) اماازدهان این آقای امیری سخنان توهین آمیز دشنام ،توهین،کدورت،تفتین وخلاصه کثافت و پرازیت درجهت تفرقه ودامن زدن به نفاق ملی  به عوض وفاق ملی خارج می گردد...... پروژه بعدی شان که مقدمه چینی آنرا شروع نموده (ذعامت ملی ساختن میباشد) درظاهرباسخنان شعاری وطنپرستانه  ولی در اصل قلابی وجهت حصول منافع شخصی وگروهی سروصداها راخارج کشور براه انداخته است. گرچه عار میدانم که ترا هموطن یاد نمایم ، اما امید تجدید تربیت ترا دارم . هرگاه ذره ئي درجهت منافع مردم ووطن فکرنمائی درک خواهی نمود که ذعامت ملی باید از میان مردم وازداخل جامعه افغانی (افغانستان) که رنج،درد ومشکلات عینی مردم و جامعه رابا دید عینی به اصطلاح باپوست وگوشت خود احساس نمایند،ظهور نماید. نه به شکل ظاهری وجعلی که شما دستوری آنرا سازمان میدهید. مطلب عمده دیگر اینکه :   (هرگاه توجه دقیق به جریان پخش برنامه هاوصحبتهای جناب امیری،مسکنیارو.. نمائید برای شما ثابت میگردد که برنامه سازان بکمک وهمکاری تعداد انگشت شمار وچند نفر محدود یا به  اصطلاح « چوب خطی » ویا فامیلهای شان که باستایش از اعمال و تجاوز به کرامت انسانی هموطنانما،سوالات قبلاْ طرح شده که بانمرات تیلفونهای شان آشنائی دارند،پروگرام شان را پیش میبرند.هرگاه کدام تیلفون اشتباهاْ برداشته شود و هم وطنما واقعیتها را بیان دارند با برخورد سرد وبشکل توهین آمیز تیلفونش راقطع وتبصره های بعدی را طبق خصلت اخلاقی شان انجام میدهند .) بااین اعمال شان برعلاوه دامن زدن به اختلافات بین الاافغانی در داخل وخارج کشور با معلومات کاذب جهت تغیر اذهان عامه در جهت منفی مرتکب  عمل ضدملی درتحریر غلط تاریخ کشور میگردند.چراکه قلم بدستان ومحققین خارج کشور که معلومات واقعی ازحوادث وقضایای کشور ندارند ،بااتکا بر  افتراعات وشایعه پرانیهای چنین مغرضین مطالبی راغیرواقعی راتحریر میدارند. که این خود شکل دیگرتجاوز به حقوق مردم وافغانستان میباشد.                               هموطنان عزیز !                                                                                            به خصوص آنانیکه بعد از جدی ۱۳۵۸ الی سقوط  حکومت شهید دکتور نجیب الله در داخل افغانستان سکونت ویا کارمند دولت درهمه بخشها به شمول اردو،پولیس ،خاد ، سازمانهای حزب دموکراتیک وسایر سازمانهای سیاسی مصروف بودید، وظایف اخلاقی وطنی  تان رادرجهت دفاع ازخاک ونوامیس مردم که تحت تجاوزدشمنان مردم ووطن  به اثر جنگ اعلان ناشده درمحورفعالیتهای استخبارات پاکستان قرارداشت، انجام دادید. فعلاْ وظیفه ورسالت تاریخی  شما میباشد تا عملکردها وخدمات انجام داده  را بصورت واقعی  جهت معلومات بیشترهموطنان عزیزتان درقید تحریر درآورید .چراکه دشمنان مردم افغانستان همان طوری که  طبق هدایات استخبارات پاکستان درجهت ازبین بردن کلتور وفرهنگ چندین هزار ساله تان ازقبیل ویران نمودن بت های بودا در بامیان وسایر آثار تاریخی اقدام نمودند ، جنایت دیگر آن جلوه دادن تاریخ دروغین مردم افغانستان توسط معلومات کاذب وجعلی اگنتهای استخدام شده شان مانند حسن امیری وامثال شان میباشد. درحالیکه شما مردم شریف وصادق کشور میباشید که تاریخ کشورتان را به اثر انجام وظایف وطنپرستانه درجهت دفاع ،اعمار وآبادانی کشورتان انجام دادید.     بخصوص  این رسالت بیشتررا کارمندان امنیتی دارند.چراکه ازشکل وشیوه  جنایات آنان که درکدام قریه،شهر وولایت افغانستان انجام دادند،چه تعداد هموطنانما درقراء ، شهرها شهید ومعیوب شدند وکشتارگاهای آنان درکجا موقعیت داشت. شما فرزندان صدیق کشور بودید که این دشمنان مردم ووطن راتا لانه ها،سموچها ومغاره ها تعقیب وبا هزاران میل سلاح  خفیف وثقیل ،صدها تن مواد انفجاریه،راکتهای دوربرد،سکرها ۳۰ و۶۰ وانواع مهمات ومواد مسموم کننده دیگردستگیر نمودید . وظیفه شما کارمندان خدمات اطلاعات دولتی میباشد که بدون در نظر داشت رعایت اسرار دولتی آنزمان ، فعلاْ از شیوه انجام خدمات صادقانه تان درجهت کشف،تعقیب،دستگیری،تحقیق وشیوه برخورد تان درجریان تحقیق وپروسه قانونی بودن آن،نظارت سارنوالی برتطبیق قانون دراین مراحل ، شیوه بررسی قضایا درمحاکم ومرحله تطبیق حکم درمحابس ،افشای اگنتهای خاد که درهمه گروه های ضد دولت وبخصوص اعضای خود شان علیه خودشان ودها مطالب دیگر که چهره های واقعی آنان را هموطنانما بدانند. طورمثال چندین عضو سازمانهای رهائی ، اخگر ،ساما وساهو که منحیث اگنت اجرائی وظیفه میکردند. اما ازشما فرزندان صدیق کشور تقاضا میگردد تا در تحریر وافشای چهره های شان از صداقت وراستی مستند بر اسناد ومدارک لازم بدون توهین وتحقیر اقدام نمائید . گرچه میدانم که تفاوت بین اخلاق شما ودشنام دهنده گان ومفتتین وجود دارد.                                                      براه انداختن پروژه  تفرقه اندازی این گروپ محدود طبق هدایت (استخبارات پاکستان) ، مرا مجبور ساخت  تا آن معلومات مستند را درباره جنایات چنین گروپها که دوسال قبل به نشر سپرده بودم، دوباره بدست نشربگذارم. گرچه سال گذشته پسرخاله ام را به ارتباط نوشته هایم که کدام شخص افشا نموده بود درمنطقه کلکان شهید نمودند وفعلاْ که تعداد زیاد از اعضای فامیلم درکابل زنده گی دارند ازنام مستعار درجهت معلومات بیشتر شما استفاده نمودم. این مرتبه معلومات ذیل را دردو بخش خدمت شما ارائه میدارم :

بخش اول :ـ

حوادث وقضایای سه دهه اخیرکشورما پیآمد سیاستهای توسعه جویانه ابرقدرت ها و همپیمان شان درمنطقه میباشد که باهمکاری گروه های مختلف داخلی تحت عناوین و اندیشه های مختلف جهت حصول منافع شخصی وگروهی آله دست اجانب ودشمنان مردم ووطنما قرارگرفته واهداف شوم آنان را درکشورما تحقق بخشیدند وتسلسل آن اعمال شان ادامه دارد که منتج به قتل،تروروجنایات مختلف ومتنوع شده و هزاران هموطنما شهید و معیوب گردیدند وافغانستان را به ویرانه تبدیل نموده ومینمایند . برعلاوه با تبلیغات کاذب ومملوازجعلیات ازیکطرف میخواهند تاجنایات مرتکب شده شان را وارونه جلوه داده و ذهنیت هموطنانمارا دراین مرحله حساس وتاریخی کشورمصروف موهومات وافسانه های طراوش یافته ذهن کم نشونمو نموده شان که باهمان عینک سیاه مزین میباشد بجانب دیگر بکشانند.هرگاه چشم بینا وگوش شنوا وجود داشته باشد هموطنان ما درداخل وخارج کشور به جزعده ئی محدود(همان جنایتکاران،شرکای شان وآنعده هموطنانما که ازواقعیتهامطلع نیستند) متباقی با صدای رسا میگویند که :  فرزندان صدیق و خدمتگار افغانستان همان اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمندان آن رژیم بودند ومیباشند.                                                                                               لذا درتحریرقضایای کشور ما باید با دید ریالستی ،واقعیت نگری و تحلیل واقعی ازجامعه افغانی،سیاستهای بین المللی،منطقوی ونقش کشورهای مداخله کننده دراموروطنما ومنطقه برخورد نمود. نباید با عینک سیاه، درمحدوده افکار ونظریات شخصی باعقده مندی بدون درک واقعیتهای عینی مطالب غیرواقعی را تحریر داشت .                                      بخصوص قضایای وحوادث کشورخود را که بین سالهای( جدی 1358 الی ثور 1372 ) مورد مطالعه قرارمیدهیم بایدعواملیکه فضائی سیاسی کشورما ومنطقه  را مکدرنموده بود با جنگ تحمیلی ازیکطرف وازجانب دیگرجنایاتی را که مخالفین رژیم درهمکاری با کشورهای مداخله کننده مرتکب میشدند درنظر داشت.علاوتاً باتعمق اندیشید که دولت کدام وظیفه ومکلفیت قانونی که درقبال مردم ووطن طبق قوانین داخلی وبین المللی در ساحه حاکمیت وقلمرومربوطه خویش دارد.امنیت را تامین،ازحقوق وآزادیهای اتباع  وحاکمیت داخلی وخارجی کشوردفاع نماید. مجرمین علیه امنیت داخلی وخارجی را دستگیر وطبق قانون مجازات نماید درجهت تامین عدالت ،تحقق قانون ورعایت قانونیت بکوشد.                                                                                                                                                                    دولت جدید بعد ازجدی سال 1358 طبق وظیفه ومکلفیت خویش جهت ایجاد نظم وامنیت با نظرداشت مطالب فوق که دشمنان مردم ووطنما جنگ ،ترور ویرانی را درکشوربا ابعاد وسیع آغاز وتوسط هیزم کشان استخدام شده آتش جنگ را طبق دستوراستخبارات پاکستان وبانیان شان شعله ورمینمودند، وظایفی قانونی خویش را طبق اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان بعهده داشت چنانچه ماده 2 آن چنین مکلفیت را بدوش دولت گذاشته بود ( دولت برای رفاء وسعادت مردم خدمت نموده، زندگی  صلح آمیز،مصئون وآرام ..را تامین میکند) وطبق ماده 4 قانون اساسی سال 1367 (دفاع ازاستقلال ملی وتمامیت ارضی ازجمله وظایف اساسی دولت است ) ازیکطرف دفاع ازتمامیت داخلی و خارجی کشوررا مینمود وازجانب دیگردرتحقق ایجاد نظامیکه اساس آنراحکومت قانون تشکیل میداد سعی وتلاش همه جانبه داشت .                                                                           بادرک نکات فوق باید با وجدان سالم ازشیوه عملکرد رژیم وقت در مقابل برخورد های مخالفین رژیم قضاوت نمود.روی همین اصل ضمن مطالعه حوادث و قضایای آن دوره، نگاهی مختصری برجنایات بعضی گروه های ماوئیستی وهمکاران جرمی شان که یکی ازعوامل تروروبدبختی در کشورما بودند میاندازیم.آنان جنایات را درتبانی با شرکای جرمی شان مرتکب شدند فعلاً اتهامات آنرا بدوش سایرهموطنان صدیق و فداکار کشور می اندازند .                                                                                             طورمثال خبرذیل که در روزنامه بیلد آلمان (  Bild) وصفحه انترنتی (دوچ وله ) بتاریخ 16 .12 .2011  تحت عنوان جلاد کابل در آلمان روزنامه فروشی میکند بشکل ذیل به نشررسیده است :

این فرد به قتل حدود 30 هزار انسان متهم است    (

یک فرد افغان که به کشتار هزاران انسان در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق در کابل متهم است، در یکی از شهرهای آلمان روزنامه فروشی می کند و این قضیه از سوی ادارات مربوطه این کشور تحت تحقیق قرار دارد )                                      درحالیکه عقل سلیم ومنطق سالم قبول نمی نماید که یک کارمند دولت مرتکب قتل 30 هزارانسان شده باشد. تنها امکان دارد که قوماندانان گروه های ترویستی ماویستی میتوانند با مسموم کردنها،انفجارات ،راکت پرانی درمناطق مسکونی وغیره اعمال مرتکب قتل بیشتر از30 هزار انسان شده باشند.

 این نشریه خبردستگیری  جنرال رژیم قبلی افغانستان که فعلاً درشهرمونشن آلمان اخبار فروشی مینماید نشرنمود.بعداً بعضی گروه های ماوئیستی با دروغپرانی ودیده درآئی اتهام را بالای جنرال رژیم دولت قبلی وارد نمودند درحالیکه شخص دستگیر شده در رژیم  کرزی کارمند دولت بود.                                                                                        شب بعد آقای حسن امیری ازطریق تلویزیون جهانی آریانا که ازامریکا بخش میگردد با دشنامهای رکیک وخارج ازدایره ادب که عفت کلام وقوانین نشراتی چنین برخوردها را مجاز نمی داند اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمندان دولت راتوهین نمود. (این عملش طبق قانون جزای کشورما وقوانین جزای کشورهای اروپا و امریکا جرم پنداشته میشود ) وطبق معمول به یاوه سرائی ودروغ های اغراق آمیز جهت جلب کمک های مالی به پروگرامش  توسط اعضای گروه ویک تعداد هموطنان خوش باور ما که از حقایق وواقعیتهاعینی جامعه مطلع نبودند باهمان شیوه تبلیغات جعلی علیه رژیم آن وقت بقای خویش را جستجو مینماید وازاین طریق درخدمت کشورهایئکه عامل بدبختیهای مردم مابوده ومیباشند قرارگرفته ومنبع اختلاف وتفرقه درکشورما هستند.با ابرازنظرو معلومات جعلی زهرپاشی برافکارهموطنان(خوش باور) وجوانان افغان که درامریکا و اروپا بزرگ شده ومعلومات کافی در زمینه قضایای واقعی کشور ما ندارند،مینمایند. چنانچه بملاحظه میرسد این جنایتکاران وتروریستان که باعث بروزحوادث وقضایا ی کشورما زیرنام مبارزه ،مقاومت وآزادی افغانستان شدند فعلاً میخواهند سیمای حقیقی خویش راپنهان نمایند طورنمونه آقای حسن امیری خود عضو گروه تروریستی ماوئیستی بود.آن گروه درسال  1359 با زهرپاشی درمخازن آب ومواد غذائی،شاگردان مکاتب (لیسه های عاشیه درانی ، سوریا،رابعه بلخی،حبیبیه ،غازی درکابل، هرات ، بلخ، کندهاروسایر ولایات کشور) محصلین پوهنتون کابل وکارمندان ادارات دولتی را مسموم نمودند.برعلاوه مرتکب دها ترورازجمله تروراعضای سازمان جوانان افغانستان گردیدند.                                     لذا موصوف وشرکای جرمی شان متهم به جنایات علیه اتباع کشورما بوده که سوابق جرمی شان درج آرشیف اورگانهای استخباراتی کشورمیباشد..                                 به ارتباط کرکتر و اخلاق شخصی آقای حسن امیری من به خود جرئت نمیدهم تا به شخصیت شان اتهام وارد نمایم اما یکی از اقارب نزدیک شان که فعلاً درکشورکانادا زندگی مینماید حتا میتوان عضو فامیلش نامید، فرمودند که:                                              (جناب آقای حسن امیری برعلاوه معتاد بودن به قمار« کازینو» که ازدها شخص مقروض میباشد و فعلاً هم ازطریق پروگرام تلویزیونی میخواهد کمکهای پولی هموطنانما را به پروگرام خویش جلب نماید تاازآن طریق زمینه قماربازیهای بعدی خویش را مهیا نماید.مطلب تکان دهنده تراینکه موصوف با خانم خسربره خود که سالها او را خواهرخطاب میکرد مناسبات غیرمشروع ایجاد نمود وخانم اولی خویش را طلاق کرده وفعلاً باخانم خسربره خود ازدواج نموده است گرچه قوانین کشورهای غربی عمل موصوف راجرم نمی شما رد « آیا اخلاق و کلتورافغانی واسلامی چنین عمل را مجاز میداند ؟ » هرگاه .هرگاه .هرگاه چنین مطلب واقعیت داشته باشد با نظر داشت سوابق قبلی بشمول دوران جوانی اش  نباید ازچنین شخص  توقع گفتار،اعمال ،کردارنیک وصادقانه راداشت .).                        هرگاه آقای امیری وشرکای جرمی شان که براین جنرال وهمرزمانش که فرزندان صدیق وفداکارکشوربودند ومیباشند اتهامات دورازواقعیت را وارد مینمایند صرف به این مطلب باعقل سلیم ووجدان سالم تعمق نمایند(جنرالیکه سالهای متمادی مسئولیت اورگانهای تحقیق را درافغانستان عهده داربود فعلاً درکشورآلمان اخبار فروشی مینماید ) ثابت کننده زندگی پرافتخارش که مملو ازصداقت وپاک نفسی درمدت خدمتش بود ،میباشد.             تاجائیکه شناخت دقیق ازشخصیت ،خصلت وخصوصیت آن جنرال من واکثرهمکاران و سایردوستانش داریم،موصوف یک شخص آرام، با انضباط ،قاطع وسختگیر،مخالف شدید واسطه وخویش خوری بود.درقضایائیکه درآن واسطه صورت میگرفت قضیه را با دقت بیشترطبق قانون بررسی میکرد ، دقیق درتحقیق وبررسیها،معتقد برعایت سلسله مراتب اداری ونظامی،درتلاش تطبیق بهترقانون بود وهمیش با مسئولین سایرادارات اورگان خاد بخاطر تطبیق قانون درآن زمان که جنگ همه ساحات زندگی را فرا گرفته بود درمذاکره ، مفاهمه وبعضاً درجنجال بود.در طول ماموریت قبل ازمسئولیت اورگان تحقیق ،دوران مسئولیت وبعدازآن تنها معتقد به رعایت قانون وقانونیت بود.چون درک ازقانون داشت از قانون شکنی هراس داشت.هرگاه باکدام عمل خلاف قانون درمحیط کارش مواجع میگردید طبق مواد قانون متهم  آن را به سارنوالی  معرفی میداشت،دها کارمند آنریاست که مرتکب اعمال خلاف قانون شدند سلسلتاً مورد تعقیب عدلی قرارگرفتند.                           لذاعلیه چنین اشخاص صادق ووطنپرست تنها جنایتکاران و مخالفین آن رژیم واشخاص پرعقده میتوانند تبلیغات سئووجعلیات رابیان دارند .                                              بناءً لازم میدانم تا جهت روشن شدن اذهان هموطنانما، مراجع حقوقی وعدلی کشورهای اروپائی وامریکائی، اصلیت وشخصیت چنین شخص وگروه ها را با جنایات مرتکب شده شان معرفی نمود تامبادا چنین افرادوگروه ها جهت رسیدن بمقاصد شوم شخصی وگروهی  شان دراروپا وسایرکشورها بازهم متوسل به ترور،انفجارات وسایرجنایات غیرانسانی دیگرگردند.                                                                                               فعلاً دومطلب عمده ذیل درزمینه قابل توضیح میباشد :                                           1 ـ جنایاتی را که گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان در آنزمان مرتکب شدند وبعضاً سلسله آن ادامه دارد. ـ

2 ـ  شیوه بررسی قضایا ی جرمی بخصوص جرایم علیه امنیت ملی کشور از   جدی 1358 الی ثور 1371   .

1 ـ جنایات گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان :

تحول هفتم ثور 1357 که برهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان (وحدت جناحهای خلق وپرچم ) وهمکاری سایرهموطنان وطنپرست ما صورت گرفت هدفش ایجاد دولت مردمی وتأمین منافع زحمتکشان کشوربود.گرچه افراد وگروه ها نظربه منافع شان ازاین تحول برداشتهای متفاوت ومختلف دارند.اینکه چرا رژیم جدید نتوانست درمرحله اول اهدافش را تحقق بخشد عوامل مختلف داخلی ( برخورد ناسالم بامردم ،شدت عمل وعدم رعایت قانون که باعث کشتارهزاران هموطنما گردید و...)  وعوامل خارجی دارد. نه تنها متضررین داخلی بلکه کشورهای مختلف که منافع شانرا ازدست دادند یا منافع بعدی شان درمعرض خطرقرارگرفت ویا جهت تحقق اهداف وپلانهای وسیعتر،هرکدام با کنار آمدنها و تقویت دسته های قبلی و جستجوی متحدان جدید بدون درنظرداشت اختلافات ودشمنیهای  قبلی (ایران، اسرائیل ،امریکا و چین و..) افکار ونظریات متضاد ومتفاوت دربسترجنگ سردصف آرائی کردند.هردو بلاک کشورما را میدان نبردوآزمایش سلاحهای جدید خویش قراردادند. همان بود که بلاک شرق در راس اتحاد شوروی بنابرمطالبات پیهم حاکمیتهای قبلی وتوافقات رسمی طبق معاهده پنجم دسامبر1978 بین حکومت حفیظ الئد امین ودولت شوروی،آن کشور نیروهای نظامی خویش را دروطنما گسیل نمود.ازیک طرف دردفع تجاوزوجنگ نابرابرافغانستان راکمک نمود وازجانب دیگرسرحدات جنوبی خویش رااز نفوذ بنیادگرائی اسلامی درامان داشته باشد باآنهم (قضاوت وبرداشت هرشخص وگروپ درپیاده شدن قوای شوروی به افغانستان متفاوت بود چنانچه فعلاً در ارتباط  پیاده شدن نیروهای نظامی بیش از48 کشورجهان در راس ایالات متحده امریکا دروطنما،قضاوتها وبرداشتهای متفاوت وجود دارد).                                                                      با ایجاد دولت جدید سیاست جهانی تغیرنموده مداخلات وکمکهای نظامی تحت نام داعیه افغانستان بدشمنان رژیم بیشترگردیددرآنطرف سرحدات شرقی،جنوبی وغربی کمپهای ناراضیان داخلی رژیم جدید وتروریستان خارجی که ازکشورهای مختلف استخدام و تربیت نظامی شده جهت کشتارو ویرانی بداخل وطنما زیرنظردشمن دیرینه افغانستان      (پاکستان) وبخصوص استخبارات آنکشور اعزام میگردیدند.آنان بودند که نهادهای تند رو قبلی اسلامی را تقویه ( القاعده وشاخه های آنرا ) وده ها گروپ دیگر تروریستی را به شمول گروپهای ماوئیستی که نقش اساسی درترورها ،تاراج چوروچپاول اموال و دارائیهای شخصی ودولتی واختتافها داشتند، ایجاد ،تربیه وتجهیز نمودند که فعلاً آن تروریستان به معضله بزرگ جهانی مبدل گردیده است.                                      گروه ها ماویئستی نسبت مظالم وبرخوردهای ناسالم دربین مردم وجامعه منفور شده تغیر تاکتیک دادند.اکثر اعضای گروه های ماوئیستها درتنظیمهای اسلامی طبق دستور رهبری مخفی شان تنظیم گردیدند به فعالیتها وجنایات شان شدت بیشتربخشیدند.باتذکراینکه  یک تعداد اعضای این گروه ها نسبت به اعضا ورهبران تنظیمها دارای تحصیلات نسبتاً بهتر بود وازجانب دیگریکتعداد شان درکمپهای مخصوص داخل کشورچین تربیه نظامی و چرئیکی را فراه گرفتند.ازاعتماد ،پشتیبانی ولطف بیشتراستخبارات پاکستان مستفید گردیده وبحیث قوماندانان با اعتباردرتحقق  اهداف وپلانهای کشورپاکستان اعمال تخریبی و تروریستی بیشتررا انجام دادند.

طورمثال ازجنایات ،ترورها ،اختتافها، مسموم کردن متعلمین،محصلین وکارمندان دولتی وکارگران فابریات ،کشتاردسته جمعی وفردی اتباع کشور،حریق وچوروچپاول قطارهای اکمالاتی شخصی ودولتی وکشتاردریوران ،تخریب وحریق مکاتب،شفاخانه ها،مساجد ، ادارات دولتی،قطع راه های مواصلاتی ،چوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی تجاوزبه مال وناموس مردم و صدها جنایت درقراء،قصبات،شهرها وولایات،طورنمونه یاد آورشد: ـ حادثه سوم حوت سال 1358 که برخاسته ازپلان قبلاً طرح شده تنظیمها  ،گروپهای ماوئیستی و.. بود درشهرکابل وبعضی شهرهای دیگربوقوع پیوست که درنتیجه یکتعداد هموطنان کشورما کشته شده وتعداد قابل ملاحظه زخمی ،بعضی ادارات دولتی حریق و یکتعداد مرکزامنیتی مورد چپاول قرارگرفته سلاح ومهمات راچوروچپاول نمودند. دراین حادثه گروپ های ماوئیستی وسایرتنظیمها و بعضی سازمان های دیگرسهم داشتند.  چنانچه ازنزدمتهمین این قضایا ازوزیرآباد برهبری شفیع فارغ التحصیل فاکولته حقوق وعضو فعال گروه ماویستی شهر کابل،دشت برچی ،شهرکهنه کابل، منطقه قلعه شاده،سید نورمحمد شاه مینه سلاحهای مختلف النوع مانند تفنگچه ،ماشیندار، بم های مختلف دستی ازجمله بم دستی زانوخمی که ساخت خود اعضای گروپها بود(تهیه این بم ها رادرمرکز تربیه نظامی آنطرف سرحدات کشورآموخته بودند)،البسه نظامی واسنادتبلیغاتی تهیه شده درخارج کشور،ماشین آلات طباعتی وغیره  بدست آمد.متهمین بجرم خویش اعتراف ودر مصاحبه مطبوعاتی که ژورنالیستان ازکشورهای مختلف بشمول (بی بی سی) شرکت داشتند به سوالات خبرنگاران درزمینه جنایات شان معلومات ارائه کردند .                    ـ بعدازحادثه سوم حوت 1358 درنقاط مختلف شهرکابل اعضای حزب وکارمندان دولت ویا فامیلهای شان توسط تروریستانیکه اکثراً چمپرسیاه چرمی وپطلون کوبای به تن داشتند سواربا موترسایکل یاموتر می بودند ترورمیشدند ازقبیل ترورهای شهید حاجی مستقیم وکیل حصه دوم خیرخانه ،خانم کارمند ستره محکمه وزخمی شدن خودش درسرک دوم کارته پروان،دریوروزیردفاع باخانم واطفالش ،رئیس نشرات وزارت اطلاعات وکلتور ، ودها تروردیگر. دولت جهت تامین امنیت بهتروجلوگیری ازترور،گروپهای گزمه پیاده و سواره را افراز ودستورداد تادرصورت مشاهده چنین افراد آنها راتلاشی بدنی نمایند . درنیمه دوم ماه حوت 1358 درمنطقه مکرویان کهنه شهر کابل دونفرگزمه در ناحیه نهم  شخصی رابا چمپرچرمی سیاه وپطلون کوبای می بینند.اورا صدا میزنند تاایستاده شود.اما شخص مذکورسرعت رفتار خویش رابیشترنموده به دهلیز بلاک میدود،گزمه امنیتی به تعقیب شخص مذکورپرداخته،شخص مظنون به زینه بلاک بالاشده وسپس ازبالای دروازه بلاک خودراپرتاب نمود ،چون درپائین بلاک موظف دیگرامنیتی ایستاده بود.اورا دستگیر وبه حوزه باخود بردند درحوزه نهم  اورا شناسائی نمودند که جناب مجید کلکانی است. بعداَمسئولین امنیتی موصوف راتلاشی نموده ازنزد مجیدکلکانی یک میل تفنگچه نوع استار بدست آمد.چون موصوف دررهبری گروپهای ماوئیستی ائتلاف شده  تحت نام گروه ( ساما ) که اکثراً اعمال  تروریستی ،اختتافها وفعالیتهای مسلحانه راعلیه دولت رهبری میکرد تحت توقیف وتحقیق قرارگرفت.                                                               ــ اواخرماه حوت 1358 اعضای سازمان ماوئیستی ساما به سرگروپی معلم ستار برسلاح کوت قطعه نظامی حسین کوت حمله چرئیکی نموده،بیشترازیکهزارمیل سلاح مختلف  مهمات راچوروچپاول نموده وعلیه مردم ووطن درجنایات تروریستی کارگرفتند و تعدادی  سربازان را شهید نمودند.                                                                                ـ صدها ترور درشهرکابل ،ولسوالیهای شهرکابل وولایات کشور ( ترورسربازریاست 10 خاد درچهارراهی انصاری واخذ سلاح موصوف، ترور ......... در پروان ، میربچه کوت ، گلبهار،بلخ ، هرات و...... ) که اسناد ومدارک جرمی شان در ارگانهای مربوطه موجود بود.  

    بااحترام

بیان کننده حقیقت ها

 

 






November 10th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها